باران سیاه

باران سیاه ریشه در واقعیت دارد و نویسنده بر اساس مستندات تاریخی درباره آنچه بر زندگی آدم های ناحیه هیروشیما گذشت، آن را نوشته. جان هرسی روزنامه نگار مشهور مجله نیویورکر و نویسنده کتاب هیروشیما این رمان را جان بخشی به کابوس های مردمی می داند که بمب اتمی امریکا به سر ساکنان این مناطق آورد. ایبوسه زندگی خانواده ای روستایی رادست مایه قرار داده است زنگی دختری به نام یاسوکو که با خانواده عمه‌اش زندگی می کند و شیگه ماتسو شیزوما شوهر عمه اش سرپرستی او را به عهده گرفته است. آن زمان امریکا جنگ را بسیار جدی گرفته بود و جزئیات حمله ی امریکا به ویتنام خبر روز شده بود. آخرش فکر کردم، باید در مخالفت با جنگ چیزی بنویسم. باران سیاه داستانی است که بعد از جنگِ ویتنام نوشتم. این دلیل، انگیزه ی نوشتن رمان باران سیاه است که خود ایبوُسه در مصاحبه ای با عنوان « راهِ من » در روزنامه ی چوُگوکوُ شینبوُن ( ۱) آن را نقل کرد. ساعت هشت صبح روز ششم ماه اوت سال ۱۹۴۵، ارتش امریکا پسر کوچک ( ۲) اتمی خود را روی هیروشیما انداخت تا فاجعه ای رخ دهد که هیچ کس تصورش را هم نمی کرد. فاجعه ی هیروشیما و بمبارانِ اتمی روز نهم ماه اوتِ ناگاساکی، باعث شد امپراتور هیروهیتو ( ۳) که از دید ملت تباری آسمانی داشت، روز پانزدهم ماه اوت در برنامه ای رادیویی به زبان یک انسان معمولی خطاب به ملت سخن بگوید و تسلیم بدون قیدوشرط کشورش را در جنگ اعلام کند، تا خاک این کشور را برای اولین بار در تاریخ، بیگانگان اشغال کنند. خاطرات و حوادث جنگ، مصیبت های بازماندگان، سرخوردگی و آشفتگی های شکست و اشغال کشور به دست بیگانگان و... تا اواسط دهه ی پنجاه ذهن نویسندگان و شاعرانِ ژاپن را به خود مشغول کرد و آثار بسیاری درباره ی این مصادیق نوشته شد. فاجعه ی هیروشیما و ناگاساکی هم در آثار نویسندگان زیادی نمود پیدا کرد که از آن جمله می توان به داستان گل های تابستان اثر تامیکی هارا ( ۴) ، رمان شهر اجساد اثر یوکو اوتا ( ۵) و یادداشت های هیروشیما اثر کِنزابوُرو اوئه ( ۶) اشاره کرد. ایبوُسه بعد از جنگ، دو اثر فرماندهی که از دور زیارت می کرد و دو داستان را نوشت و در آن به هجو جنگ و روحیه ی میلیتاریستی پرداخت. با این همه او تا بیست سال بعد از پایان جنگ، درباره ی بمباران اتمی زادگاه خود هیروشیما، چیزی ننوشت. جنگ ویتنام باعث شد تا ایبوُسه روایتگر صادقِ فاجعه ی هیروشیما شود. ماسوُجی ایبوُسه در پانزدهم فوریه ی سال ۱۸۹۸، در روستای کامو ( ۷) واقع در شهر فوُکوُیاما ( ۸) از شهرستان هیروشیما، دومین فرزند پسر خانواده بود که متولد شد. پدرش در پنج سالگی اش فوت کرد و او را مادر و پدربزرگش به نحو شایسته ای تربیت کردند.

درباره ی ماسوجی ایبوسه