دختر ایزدی

دردی بی‌پایان در روزهایی که داعش شهرهای کردنشین عراق را اشغال کرد زنان این مرز و بوم در پی رهایی از دردی بودند که داعش بر آنان تحمیل کرده بود. کتاب «دختر ایزدی» سرگذشت نادیا دختری ایزدی است که به دست داعش اسیر شد و روزگار سختی را پشت سر گذاشت. این کتاب در واقع سرگذشت دخترانی است که در دوران نوجوانی جنگ را تجربه کرده و به اسارت گرفته شده‌اند. دخترانی سرشار از تناقضات انسانی، تناقض میان فرار و قرار، حقیقت و عشق، امید و ناامیدی، باور و ناباوری. این کتاب در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید و مخاطبان بی‌شماری را به خود جلب کرد. برشی از کتاب «...وقت بیداری و کتک رسیده است. انرژی کوچکی در سینه دارم همان را تقویت می‌کنم تا به کار بگیرم. در باز می‌شود و کمربندی روی صورتم می‌آید. سپس روی تنم، روز آغاز می‌شود! همه در گوشه‌ای جمع می‌شویم. کار هر صبح اوست که به جای صبحانه ما را کتک بزند. او کسی است که من و پدرم را در مدرسه ازهم جدا کرد. باز هم با کمربند به شانه من می‌زند. چند قدم عقب عقب می‌روم و دوباره می‌ایستم. سه روز پیش به من تجاوز کرد، از عالم و آدم متنفر می‌شوم...» برشی از مصاحبه امید حاجوی با خبرنگار مهر: "رمان «دختر ایزدی» یک کتاب نیمه ‌مستند است. به این معنی که ۸۰ درصد مطالبش را با استفاده از گزارش‌های خبری و مستنداتی که درباره رفتار داعش با زنان و دختران ایزدی منتشر شده، نوشتم و مابقی را با استفاده از تخیل و داستان نویسی خود، نوشتم." وی در مورد تجربه نویسندگی گفت: "«دختر ایزدی» اولین کتابی است که از من منتشر شد. پیش از آن هم آثاری داشتم اما به خاطر تعهدی که به خودم و ادبیات دارم، چاپشان نکردم چون با خودم قانونی دارم که وقتی کارم خوب بود، چاپش کنم و نوشتم و نوشتم تا به این کتاب رسیدم. داستان این رمان به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و از دیدگاه یک دختر ۱۶ تا ۱۸ ساله ایزدی روایت می‌شود."

درباره ی امید حاجوی